من یه خوابم...تو یه رویا
84/6/6 :: 1:51 عصر
روزی مردی خواب عجیبی دید . دید که رفته ÷یش فرشته ها و به کار های آنها نگاه میکند .
هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیکها از زمین میرسند باز میکنند و آنها را داخل جعبه هایی میگذارند .
مرد از فرشته ای پرسید : شما دارید چیکار میکنید ؟
فرشته در حالیکه که داشت نامه ای را باز میکرد گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم را از خداوند تحویل میگیریم .
مرد کمی جلوتر رفت . باز دسته بزرگ دیگری از فرشتگان را دید که کاغذ های را درون پاکت میگذارند و آنها را توسط پیکهایی به زمین می فرستند .
مرد پرسید : شماها چیکار میکنید ؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است . ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم .
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته .
مرد با تعجب از او پرسید : شما اینجا چه می کنید و چرا بیکارید ؟
فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعاهایشان نستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند .
مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند ؟
فرشته پاسخ داد : بسیار ساده . فقط کافیست بگویند خدایا شکر .............
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
4318
1
0
:: لینک به وبلاگ ::
|
:: دوستان من ::
ویولت:: لوگوی دوستان من ::
:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::